الف-1- رویکردهای مختلف بازیگران عرصه نفت (... رویکرد انرژی و امنیت جهانی) الف-2- جایگاه نفت در سیاست خارجی توسعهگرا ب- دیپلماسی انرژی ایران و قدرتهای بزرگ ج- ایران و تحولات ژئوپلیتیک نفت و گاز د- سهضلعی نفت، سیاست خارجی و سیاست بینالملل ه- نفت، ژئواکونومی و امنیت ملی ایران و- امنیت انرژی، سیاست خارجی ایران و اتحادیه اروپایی ز- تسلط روسیه بر بازار انرژی اروپا و مخالفت این کشور با عرضه انرژی ایران به اروپا ح- ساختار نوین اقتصاد سیاسی بینالملل و جایگاه ایران در انتقال انرژی حوزه دریای خزر ط- توسعه صنایع نفت عراق و تأثیر آن بر بازار انرژی و ایران ی- تحریم اقتصادی و اثر آن بر نفت ک- نفت و سیاست خارجی اسرائیل رویکرد نظری و روش تحلیل رویکرد نظری غالب در مقالات، نظریههای لیبرال و رژیمهای بینالمللی با تأکید بر وابستگی متقابل پیچیده است که در جایی که به رئالیسم ساختاری رو آورده شده نیز، هدف تقویت ارزشهای لیبرال- دموکراسی است. روش تحلیل غالب مقالات، اثباتگرا (پوزیتیویستی) است. سازماندهی کتاب مطالب کتاب در قالب 5 فصل آمده است که در فصل اول، با تمرکز بر سیاست خارجی توسعهگرا، مدل و الگوی توسعه برونگرا و همگرا با قدرتهای بزرگ در چارچوب امنیت انرژی و توسعه جهانی، بهعنوان راه برونرفت از وضع موجود، تبیین، تایید و ضروری تلقی شده است. در فصل دوم دیپلماسی انرژی کانون توجه است. در این فصل دیپلماسی انرژی قدرتهای بزرگ، بویژه آمریکا و اتحادیه اروپایی مورد توجه قرار گرفته و دیپلماسی انرژی ایران براساس آن مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. در فصل سوم، امنیت انرژی و سیاست خارجی موضوع مورد بحث است. مباحث این فصل از چالشیترین بحثهای این کتاب است که در آن به حل و فصل مهمترین مسائل مورد تعقیب غرب درباره ایران از جمله صلح خاورمیانه، برنامه هستهای و تروریسم به نحوی اشاره شده که همسو و همگرا با قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا باشد. در فصل چهارم به فرصتهای جهانی عرصه انرژی و فرصتها و تهدیدهای پیش روی ایران بویژه با تأکید بر نقش عراق در آینده انرژی پرداخته شده و ملاحظاتی راهبردی برای حداکثرسازی منافع و امنیت ملی ایران پیشنهاد شده است. و بالاخره، محور بحث در فصل پنجم، تحریمهای خارجی علیه ایران است. در این فصل اثر تحریمها بر نفت و اقتصاد سیاسی ایران مورد ارزیابی قرار گرفته که به همراه پیشنهادهایی برونگرا برای خروج ایران از این تحریمها است. مهمترین یافتهها و نتایج کتاب یافتهها و نتایج، حاصل تلاشی است که نویسندگان مقالات غالباً در چارچوب سند چشمانداز 20 ساله برای ترجمه راهبرد سیاست خارجی در حوزه دیپلماسی انرژی صورت دادهاند. اهم این نتایج و یافتهها به شرح زیر است: - ترسیم 3 وظیفه اصلی سیاست خارجی توسعهگرای برونگرا در ایران، شامل جذب منابع بینالمللی برای توسعه، ایجاد و حفظ ثبات در محیط امنیتی و تصویرسازی از ایران بهعنوان فرصت جمعی برای بازیگران خارجی - سیاستهای تعامل مؤثر و سازنده به جای سیاستهای تقابلی و امنیتی در اقتصاد سیاسی ایران، بهعنوان راهبرد اصلی برونرفت از وضع موجود - ویژگیهای دیپلماسی مناسب در عرصه انرژی شامل احراز جایگاه شایسته در بازار انرژی، بررسی و رصد مداوم بازار انرژی و سیاستهای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان و جذب بازار مصرفکنندگانی که در حال ورود به دایره قدرتهای بزرگ اقتصادی هستند و در سالهای آینده سهمشان از مصرف انرژی خلیجفارس افزایش مییابد. - دیپلماسی انرژی در بهترین حالت، حاصل تعامل مثبت و رو به رشد بخش انرژی کشور از یک سو و سیاست خارجی توسعهگرا از سوی دیگر است. - بازتعریف جدید از منافع ملی ایران با در نظر گرفتن آمریکا بهعنوان هژمون جهانی با راهبرد انطباقگرایی و محاسبهگری - قیمت نفت بر سیاست خارجی و اهداف استراتژیک ایران مؤثر است. - اعتماد به نفس ملی بعد از پیروزی انقلاب برای مقابله مؤثر با نیروهای محدودکننده نظام بینالملل، ناشی از افزایش قیمت نفت بوده است. گسترش اصولگرایی و تلاش برای صدور انقلاب انعکاس چنین امری است. - موضوع نفت در 2 بُعد با امنیت ملی ایران در ارتباط نزدیک است. اول در بُعد داخلی، نقشی که نفت و درآمدهای حاصل از آن در اقتصاد ایران دارد و در بُعد بینالمللی در قالب وابستگی متقابل که افزایش تنش بین ایران و نظام بینالملل بویژه آمریکا موجب به تأخیر افتادن استفاده ایران از موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خود شده و تهدیدی جدی برای امنیت ملی است. - وجهی از ضرورت دیپلماسی انرژی، جلب توجه کشورهای صاحب سرمایه و فناوری برای سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز است. - با توجه به ایفای نقش اصلی نفت در اقتصاد ایران، ایران باید همگام با جریان اصلی توسعهگرای جهانی، امنیت خود را در قالب امنیت بینالمللی جستوجو کند و نفت و امنیت انرژی را به ابزار اعتمادساز، محور تعامل سازنده و موتور توسعه ملی خود تبدیل کند. - بهترین شیوه جهت تأمین امنیت ملی ایران، همکاری سازنده با جامعه جهانی است، زیرا طرد قدرتها نیز به صلاح محیط استراتژیک ایران نیست. این امر مستلزم تعریفی ملی از امنیت است نه گفتمانی انقلابی از امنیت و معارض با گفتمانهای ملی امنیت سایر دولت- ملتها که زمینهساز ستیز است و در نهایت به انزوای ایران ختم میشود. - کشورهای اروپایی با وجود نیاز روزافزون به منابع نفت و گاز و نگرانی از استفادههای ابزاری روسیه از انرژی علیه اروپا، براساس منطق هزینه/فایده، تلاش میکنند با آمریکا بهعنوان کشوری که تضمینکننده امنیت انرژی جهانی است همراه شوند. - در رویارویی طولانی ایران و آمریکا در صحنه بینالمللی، جمهوری اسلامی ایران نتوانسته است به هماهنگی و همسان/ یکپاچهسازی منافع راهبردی با اتحادیه اروپایی دست یابد تا از این طریق از میزان نفوذ آمریکا بر اروپا بکاهد. - ایران میتواند ضمن بهرهبرداری از رقابتهای آمریکا با اروپا در حوزههای سیاسی کمتر تنشزا، به تنشزدایی مسالمتجویانه و معطوف به منافع مسلّم ملی و نه ایدئولوژیک، از راهرو پیوندجویی با قدرتهای بزرگ بینالمللی، به افزایش منافع خود در حوزه سیاست خارجی دست یابد. بنابراین با توجه به اینکه مبارزه با تروریسم، پیشبرد روند صلح خاورمیانه و عدم گسترش سلاحهای کشتار جمعی از اهداف غرب است، همکاری در این زمینهها از سوی ایران الزامی است و اختلاف بر سر هر یک از این موضوعات، مانع پیشرفت این روابط در یک دوره و مقطع خاص میشود و مشارکت کشورهای اروپایی را در تحریمهای نفتی علیه ایران بیشتر مینماید. - ایران میتواند به جای اقدام عملی به کاهش تولید نفت خود یا اقدام پرمخاطره بستن تنگه هرمز، تنها دیگران را متقاعد کند در آینده نزدیک اقدام به این امور خواهد کرد. این امر در کوتاهمدت میتواند بازار نفت را بشدت تحت تأثیر قرار دهد. شایعه کاهش تولید نفت ایران برای یک مدت یکماهه، در صورت مؤثر بودن میتواند سودی معادل 2 تا 5 میلیارد دلار عاید ایران کند. درباره تنگه هرمز، شایعه بستن این تنگه برای 2 هفته میتواند سودی بین 6 تا 16 میلیارد دلار برای ایران داشته باشد. مساله بسته شدن تنگه هرمز از نوعی است که حتی کشوری مثل آمریکا نیز قدرت مقابله با چنین بحرانی را ندارد. - ایران، بزرگترین مصرفکننده فرآوردههای نفتی در غرب آسیاست. تعاملات نفتی با کشورهای حوزه دریای خزر یک بازی برد - برد است و منافع زیادی را برای همه دستاندرکاران در بر دارد. صادرات 2/2 میلیون بشکه نفت از کشورهای قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان از طریق خطوط لوله انتقال نفت صورت میگیرد که سهم ایران بهرغم موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ممتاز و روابط خوب با کشورهای فوقالذکر، حدود 10 درصد است. نفت حوزه کاشاگان به خطوط انتقال نفت جدید نیاز دارد و بحث بر سر آن که از شرق به چین، از غرب از طریق خطوط لوله نفت باکو- جیهان و از شمال از طریق روسیه انتقال یابد، در جریان است. گزینه جنوب یعنی تعامل با ایران، اقتصادیترین راهکار است که به صورت جدی پیگیری نشده است. لذا پیشنهاد میشود ایران بهعنوان خریدار قسمتی از نفت کاشاگان رسماً وارد مذاکره شود. - اتحادیه اروپایی بزرگترین مصرفکننده گاز طبیعی جهان است که 28 درصد این گاز از طریق شبکه فدراسیون روسیه تأمین میشود. دومین دارنده ذخیره گاز جهان ایران است که میتواند جایگزین مناسبی برای عرضه گاز به اروپا بهشمار آید. این مساله به رقابت پنهان و آشکاری بین ایران و روسیه در حوزه انرژی دامن میزند. با وجود همکاری مشترک ایران و روسیه در کنترل بنیادگرایی، همکاری هستهای، همکاری تسلیحاتی، مخالفت با احداث خطوط لوله از بستر دریای خزر و گسترش همکاریهای تجاری و بازرگانی، 2 کشور در زمینههای زیر رقیب یکدیگر محسوب میشوند: *صادرات نفت و گاز *تقسیم مالکیت منابع دریای خزر *دستیابی به بازارهای گاز طبیعی اروپا و آسیا *احداث تأسیسات الانجی - با رشد مصرف گاز طبیعی و الانجی بویژه در آمریکا، هند و چین، اهمیت ذخایر ایران و روسیه باز هم افزایش مییابد و رقابت 2 کشور برای در اختیار گرفتن سهم بیشتری از بازار شدیدتر خواهد شد. در حال حاضر ایران هیچ گازی به اروپا صادر نمیکند و با احداث خط لوله جریان جنوبی از روسیه به اروپا موقعیت ایران بیش از پیش تضعیف خواهد شد. به نظر میرسد ایران بدون برطرف کردن 2 چالش عمده در سیاست خارجی خود بازنده رقابت با روسیه خواهد بود. چالش اول به پایان دادن به معضل پرونده هستهای و موانع سیاسی- اقتصادیای که پیرامون آن ایجاد شده است مربوط میشود و چالش دوم پیگیری دیپلماسی اقتصادی فعال بدون ملاحظات ایدئولوژیک و تشکیل یک گروه کاری با اتحادیه اروپایی برای سرمایهگذاری و تضمین امنیت عرضه گاز به بازار اروپا است. - جمهوری اسلامی ایران برای ارتقای جایگاه خود در ساختار نوین اقتصاد سیاسی بینالملل و در عرصه طرحهای خطوط انتقال انرژی حوزه خزر با معمای پیچیده و چندلایهای مواجه است. تأمین منافع ملی ایران در منطقه در گرو کیفیت مدیریت دیپلماسی و نوع مناسبات کشور با کشورهای ذینفع منطقه و ممالک نافذ ماورای منطقه است. از جمله متغیرها و مسائلی که ایران باید در نظر داشته باشد، موارد زیر است: *چگونگی اثرگذاری بر تعاملات مثلث ژئوپلیتیک ایران- روسیه - ترکیه بهعنوان 3 قدرت نافذ منطقه *بهرهگیری از شکافها و تعارضات روسیه، ترکیه و گرجستان *نحوه تعامل با آذربایجان، گرجستان و ارمنستان *نوع نگاه و تفسیر ایران نسبت به ساختار هژمونیک اقتصاد سیاسی پس از جنگ سرد *نقش هژمونیک آمریکا در معادلات سیاسی منطقه و مناسبات این قدرت جهانی با کشورهای حاشیه دریای خزر و منطقه قفقاز ایران با در نظر گرفتن متغیرهای مذکور و شناسایی مهمترین عوامل واگرایی در مناسبات کشورهای ذینفع منطقه، میتواند با برنامهریزی راهبردی نقش اساسی و ارزشمندی را در تأمین منافع خود در منطقه ایفا کند. از مهمترین این عوامل موارد زیر است: *ضرورت توجه به مناقشات روسیه با ترکیه *نگاه ویژه به مناقشات روسیه با گرجستان *مدیریت دیپلماسی روابط ایران با روسیه ملاحظات مربوط به منافع ملی و امنیت ملی ایران در منطقه - به لحاظ موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک، ایران مناسبترین وضع را برای پیوند دادن کشورهای حاشیه خزر به آبهای آزاد دارد. - کشورهای معترض به ساختار نظام بینالمللی حاکم، زمینههای بهرهبرداری کلان مالی، تکنولوژیک، علمی و اقتصادی را از دست میدهند، چراکه ساختار جدید بر پایه همکاری سازنده میان قطبهای قدرت قرار دارد و براساس هژمون نظام تکقطبی پایهریزی شده و بازیگرانی که با این ساختار همسو و هماهنگ نباشند نمیتوانند سهمی از بازارهای جهانی داشته باشند. به عبارت دیگر نمیتوان هم سودای رشد و پیشرفت و الهامبخشی علمی و اقتصادی را داشت و هم در پی انزوا و مشارکتناپذیری با محیط بینالمللی و مراکز قدرت و صاحبان امکانات در عصر جهانی شدن بود. نمیتوان هم توسعه صنعت نفت را که به تعامل با مراکز تجارت جهانی، شرکتهای بینالمللی و سرمایه و فناوری نیاز دارد، خواهان بود و هم با سیاست خارجی دولتهایی که این شرکتها، فناوریها و سرمایهها از آنجا برخاسته است تعارض داشت. دستگاه دیپلماسی ایران میتواند با تعدیل رفتار سیاسی و انطباق با واقعیت قواعد بازی، به احیای توان بالقوه و موقعیت خود و حداکثررسانی ظرفیت محیط خارجی دست یابد. - بررسی تحریمهای اقتصادی برای مقاصد سیاسی نشان میدهد تحریمهایی که برای تغییر در رفتار و مواضع، اعمال شده است، اغلب توأم با شکست بوده و نتوانسته به تغییر در رفتار کشور هدف منجر شود. همین بررسیها نشان میدهد تحریمهای همهجانبه شورای امنیت، اگرچه از نظر تعداد، بسیار اندک بوده است ولی از درجه بالای موفقیت برخوردار بودهاند و در 3 مورد رودزیا، آفریقای جنوبی و عراق در نهایت منجر به تغییر رژیمهای این کشورها شده است اما در مواردی که هدف از تحریمها تغییر نیست بلکه حفظ وضع موجود یعنی کنترل و محدود کردن کشور هدف در بلندمدت است، فرسودگی تدریجی در بلندمدت و طی چند دهه میتواند باعث تغییر استراتژیک در توان کشور هدف شده و احتمال از هم پاشیدگی آن را بشدت افزایش دهد. - نفت از مهمترین منابع قدرت ایران است. توسعه و قدرتمند شدن کشور وابسته به توسعه بهینه منابع نفت و گاز است. بنابراین امنیت کشور وابسته به توسعه اقتصادی است. هدف تحریمکنندگان از تحریم ایران فرسودگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. - تهدیدات مکرر دولتهای غربی مبنی بر تحریم فروش بنزین به ایران عامل اصلی گسترش روابط دولت ایران با دولت ونزوئلا در سالهای اخیر بوده است. - میتوان به تحریمها که عامل اصلی گرایش دولت ایران به دولتهایی نظیر ونزوئلا تلقی میشود بهعنوان یک فرصت نگریست. - تحریمهای صنایع نفت و گاز ایران بهرغم سرمایهگذاریهای داخلی و بومیسازی برخی دانشهای مربوط به اکتشاف، استخراج و پالایش، ضررها و آسیبهای شدیدی به صنایع نفت و گاز ایران در مقایسه با پیشرفتهای این صنایع در سایر کشورهای منطقه وارد کرده است. - پیروی از بینالمللی کردن آبراهها، ایجاد روابط مسالمتآمیز با قدرتهای مؤثر نفتی و جلوگیری از استفاده سیاسی از نفت بهعنوان اهرم فشار از جمله راهکارهای سیاسی اسرائیل برای کاهش هزینههای تأمین نفت و امنیت آینده انرژی خود است. ارزیابی یافتههای کتاب نفت و سیاست خارجی (مجموعه مقالات) یافتههای غالباً یکسویه این کتاب بر این پیشفرض استوار است که میان پیشرفت کشورهای خاورمیانهای مثل ایران و همگرایی [وابستگی] با [به] قدرتهای بزرگی همچون آمریکا، همبستگی مستقیمی وجود دارد. این فرضیه ناشی از نگاهی برونزا (برونگرا) به پیشرفت و توسعه است که حداقل در رابطه با ایران، سابقه حاکمیتی 16 ساله بر دولتهای سازندگی (توسعه اقتصادی) و اصلاحات (توسعه سیاسی) داشته و در حال حاضر نیز در نوزدهمین سال حاکمیت این نگاه در دولت ترکیبی (سازندگی- اصلاحات) حسن روحانی قرار داریم. براساس این نگاه، تنها راه پیشرفت و توسعه، همگرایی با قدرتهای بزرگ بویژه آمریکاست. این نگاه که بر رهیافتی پوزیتیویستی و نظریههای لیبرالیستی توسعه استوار است، با تعریفی خطی از توسعه، راه موفقیت را الگوبرداری تام از نمونههای توسعهیافته غربی نظیر اروپا، آمریکا و حتی ژاپن میداند که این یعنی توسعهیافتگی به معنی غربی شدن. در این نگاه، خوشبینی به بازیگران اصلی در نظام سیاسی- اقتصادی بینالملل، عامل اصلی قرار گرفتن دستگاه دیپلماسی در پیشانی دولت توسعهگرای بروننگر است. بر این اساس، حسن روحانی همانگونه که بهعنوان اولین سخنران همایش ملی نفت و سیاست خارجی در سال 88 مقالهاش را ارائه داده و در آنجا به اهمیت سیاست خارجی توسعهگرا با هدف حل مشکلات اقتصادی براساس نگرشی برونزا به توسعه تأکید داشته است، اینک نیز بهعنوان رئیس دولت یازدهم در پی اجرای برنامهای بر همین اساس است.
پتانسیل نفتی مرز ایران و عراق، نیازمند به مطالعات بیشتر و ترسیم مرزهای نفتی-سیاسی
مرز ایران با کشور عراق یکی از نفتخیزترین مرزهای سیاسی دنیا محسوب می شود. اگرچه با اکتشاف میدان جدید فکه و مناقشات سیاسی بعد آن توجه کشورمان به این مرز نفتی- سیاسی بیشتر گردیده است ولی به نظر می رسد پتانسیل هیدروکربوری این مرز به خوبی مورد بررسی و شناسایی قرار نگرفته است. ایران مدعی است که دارای 7 میدان نفتی مشترک با کشور همسایه و دوست عراق می باشد. این میادین عبارتند از: دهلران، پایدار غرب، نفت شهر، یادآوران، آزادگان، اروند و آذر. ولی وضعیت ساختمان های مستعد و حاوی هیدروکربوری دیگر مجاور این مرز به خوبی مورد بررسی اکتشافی قرار نگرفته است. بررسی های اولیه نشان می دهد مخازن بیشتری بصورت اشتراکی بین ایران و عراق وجود دارد که با عملیاتهای اکتشافی قابل شناسایی باشد. کشور عراق در مجاورت مرز ایران دارای 12 میادین نفتی مجنون، سیبا، سندباد، هویزه، الشهابی، مندلی (گازی)، فکه، ابوقراب، بد راه، جریا پیکا، چیا سرخ، نفت خانه می باشد. ارتباط زمین شناختی و مخزنی ساختمانهای حاوی هیدروکربور مجنون، سندباد-سیبا، ابوغریب، نفت خانه به ترتیب با میادین ایرانی آزادگان، یادآوران، پایدار غربی و نفت شهر تا حدودی مشخص شده است. اما اطلاعات ما در مورد وضعیت اشتراکی (مخزنی) دیگر ساختمان های یاد شده کافی نبوده و نیازمند بررسی های زمین شناسی و مخزنی دقیق تر می باشد. این مسئله بخصوص در مورد منطقه غنی نفتی ابوقراب بسیار حائز اهمیت می باشد. میدان نفتی ابوقراب (بخش ایرانی آن میدان پایدار غربی است) در سال 1350 توسط شرکت ELF کشف گردیده است و دارای دو مخزن آسماری (نفت درجه API 23 و درصد سولفور 3.7) و سروک می باشد. تولید این میدان قبل از انقلاب اسلامی ایران (سال 1355) شروع گردید. تخمین های اولیه نشان داد که این میدان دارای ذخیره احتمالی 100 میلیون بشکه می باشد. علاوه بر این در منطقه مرزی کرمانشاه (در مجاورت میدان نفت شهر-نفت خانه) چندین ساختمان دارای استعداد مخزنی (نفتی و حتی گازی) می باشد.
ارتباط و پیوستگی ساختمانی و تست مخزنی ادامه میادین عراق موجود در مجاور مرز ایران باید مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. بررسی های اکتشافی در این مرز ممکن است به اکتشاف چندین میدان جدید نفتی و گازی با خصوصیت مشترک منجر گردد. می بایستی توافقات روشنی در مورد توسعه و بهره برداری مشترک این میادین با کشور همسایه صورت گیرد و همچنین مرزهای نفتی- سیاسی بین دو کشور بصورت دقیق ترسیم گردد.